ما دوتا ماهی بودیم توی دریای کبود
خالی از اشک های شور از غم بود و نبود
پولک هامون رنگ وا رنگ روزامون خوب و قشنگ
آسمونمون یکی خونمون یه قلوه سنگ
خندمون موجا رو تا ابرها میبرد
وقتی دلگیر بودم اون غصه میخورد
تورهای ماهیگیرا وا نمیشد
عاشقی تو دریا تنها نمیشد
خواب مون مثل صدف پر مروارید نور
پر شد این قصه ی ما توی دریاهای دور
همیشه تک میزدیم به حبابای درشت
تا که مرغ ماهیخوار اومد و جفتمو کشت
دلش آتیش بگیره دل اون خونه خراب
دیگه نوبت منه سایه اش افتاده رو آب
بعد ما نوبت جفتهای دیگس
روز مرگ زشت دل های دیگس
ای خدا کاری نکن یادش بره
که یه ماهی این پایین منتظره
نمیخوام تنها باشم ماهی دریا باشم
دوست دارم که بعد از این توی قصه ها باشم
حرف نداشت,
خیلی قشنگه آهنگ دوتاماهی گوگوش دمتان گرم مرتضی ازگرمسار