گیسوانت را به روی شانه هایت باز کن هر چه میخواهد دلت ای نازنینم ناز کن
سوز سازیش از دل ها نمی اید به گوش ساز را بردار اهنگی دگر اغاز کن
با تو خندیدم با تو رقصیدم با تو بر شاخه های جوانی پریدم
تو بودی تو بودی که در گوش من اولین راسه بودی که از قلب من غصه ها را زدودی
تو تفتیران پیش نخواهی که من با نگاهی به قلبم کشیدم
تو را همچو گنجی نگین ناشناسی به دل بستم و قصه ها افریدم
با تو خندیدم با تو رقصیدم با تو بر شاخه های جوانی پریدم
تو ای بال عشق و منم افتاب خیالی به ایوان عشقت دویدم دویدم
تو را خواب دیدم که در اسمانی چو مرغان شیدا به سویت پریدم پریدم
با تو خندیدم با تو رقصیدم با تو بر شاخه های جوانی پریدم