اون که میگه کاری به کار من نداره حوصله ای واسه عاشق شدن نداره
میخواد که پر در آره از کارم سر در آره قاصد خوش خبر شه واسم خبر بیاره
عاشق منه دوست داره منو قسم میخوره دوست داره منو
با نگاش میگه دوست داره منو باورم اینه دوست داره منو
دل میگه باور کنم با بد و خوبش سر کنم تو سایه بون چشماش خستگیمو در کنم
تو آسمون عشقش فکر بال و پر کنم واسه روز مبادا اسمشو از بر کنم
دل میگه اصرار کنم قلبم و وادار کنم روزی هزار دفعه این جمله رو تکرار کنم
عاشق منه دوست داره منو قسم میخوره دوست داره منو
با نگاش میگه دوست داره منو باورم اینه دوست داره منو
عاشق منه دوست داره منو عاشق منه دوست داره منو
خوب بود