تا که علمدار گرفتار شدخیمه ی ارباب عزادار شدناله زدی ناله ی ادرک اخا جانِ برادر چه شده آه آهبعد تو من بال و پرم سوختهچشم حرامی به حرم دوخته بعد تو زینب سرِبازار رفتخسته دل و بی کس و بی یار رفتعلم بزن علمدار حسینکه بعد تو عزاداره حسین به خیمه نیست کسی منتظراب بیا سپهدار حسین تا روز قیامت به سر خان تو هستیمتا روز قیامت همه مهمان ابالفضلیک روضه ی تو رزق دو دنیا میشه وقتی روضه بگن از مشکِ به دندان ابالفضلای اهل حرم میرو علمدار نیامدسقای حسین سید و سالار نیامد هر چی که شنیدیم هر چی گفتیم و نوشتیماندازه ی یک ذکر تو به کار نیامد حسین فرصت